I don't know who started this stupid rumour, but a lot of people are falling for it.
خب همش شایعه بوده
این سایت سایتی هست که ویکی پدیای انگلیسی به عنوان منبع ذکر کرده . چون اسپانیایی بود من ترجمه ی گوگل رو گذاشتم .
این نظر آقای تاکاهاشی هست و سایتی هست که ویکی پدیا تایید کرده و به این ص و این موضوع لینک کرده
آخی خیالم راحت شد
- این شایعه وجود دارد که داستان الیور در واقع یک رویا است زیرا او پس از تصادف به عنوان یک کودک در رختخواب خوابیده بود .
چندی پیش در مورد آن افسانه آموختم. اما آن صحنه هایی که ویروسی رفتند واقعی نیستند بلکه فقط شوخی هایی هستند که جزئی از یک اسطوره هستند. این از داستان من ناشی نمی شود
بچه ها من رفتم یه سایت انگلیسی خوندم و اینکه این شایعه رو مردم ساختن . حتی فیلماشم دیدن .
اون قسمت رو که سوباسا می ره بیمارستان به خاطر کتف و پاش رو یادتونه ؟ بعدش همه چی درست می شه اما فن پیج های اسپانیاییش اومدن اینو مونتاج کردن روی آخرین قسمت و اولین قسمت .
نمی دونم به اینا هم می گن فن پیج ؟ والا آدم دشمن داشته باشه یه همچین فن هایی نداشته باشه
این اتفاق تو دنیای انیمه بی تکرار نیست . مثلا فن پیج های میرکلس (معجزه آسا) یه مدت شایعه درست کردن که کت نوار(آدرین) می میره حتی با مونتاج ویدیو ها روی هم یه ویدیوی سرکاری درست کرده بودن .
من خیلی نگران سوبا شدم . اما خوشحالم که همش الکی بود .
rior to Captain Tsubasa series, a one-year-old Tsubasa had been miraculously saved by his soccer ball in a truck accident when he was barely able to walk. Tsubasa had held the ball in front of him which served as a cushion for the impact. The force of the bump blew him away, but he was able to right himself over again with the ball.
اینم منبع انگلیسی که می گه سوباسا رو توپ نجات داد و اتفاقی براش نیفتاد
کلیک کنیدhttps://captaintsubasa.fandom.com/wiki/Tsubasa_Ozora
بچه ها گوشی ها رو ازمون می گیرن .
یعنی صبح قبل از اینکه برم مدرسه می تونم گوشی رو چک کنم یعنی قبل ۶:۴۰ و شب هم بعد ساعت ۱۲ می تونم گوشیم رو دستم بگیرم
تازه بعضی وقت ها شبها باید یکم هم تو خونه بیدار بمونم .
خواستم بگم دیدید فعالیت کم شد دلیلش اینه
اولین شخصیتی که از بچه گی دوسش داشتم تسوکه بود از کارتون سفرهای میتی کومن حتی به خاطر دیدنش مهمونی هم نمی رفتماول از همه ماسارو هونگو هنوزم عاشقشم همیشه یه سنگینی خاصی داشت کسایی که فوتبالیستها یک رو دیدن اونو میشناسن همیشه عاشق این صحنه از ماسارو بودم که کلاهش رو میکشید پایین و چشماش معلون نبود شخصیت بعدی نل بود در کارتون دختری به نام نل خیلی دوسش داشتمو دارمبعدی هم رابر استرانگه که خیلی دوسش داشتم یه خاطره هم از رابر تعریف کنم اون موقع ها که برای اولین بار این مجموعه پخش شد ماریا همون دختری که رابر رو دوست داشت که اول موهاش بلند بود و بعد کوتاه کرد خیلی رابر رو دوست داشت منم بهش حسودی میکردم و اون قدر از دیدن ماریان ناراحت میشدم که ترجیح میدادم قسمتهای کارتون کماندار نوجوان رو نبینم به خاطر همین چند تا از قسمتهاش رو ندیدم و در آخر انیمیشنی که پیشنهاد میکنم ببینین و میدونم خیلی ها دیدن احتمال بارش کوفته قلقلی از آسمونه که این انیمیشن رو وقتی دیدم خیلی خوشم اومد
یادش بخیر اون موقع ها قسمتهای مربوط به میزوگی پخش میشد که این نقاشی رو کشیدم فکر کنم مال سال ۷۷ باشه اگه اشتباه نکنم این نقاشی رو با گواش کشیدم حدود ۷ سال پیش این یکی هم با مداد رنگی حدود ۷ سال پیش هر چی میگذره نقاشیم بهتر میشه ولی خودم حس میکنم اون روحی که تو نقاشیهای قدیمیم هست تو این نقاشی های جدیدم نیست علتشم اینه که اون موقع واقعا با عشق اینارو میکشیدم الانم با عشق میکشم ولی اون موقع ها همه ی فکرم اینا بودن ولی الان مشکلات زندگی هم هست امیدوارم خوشتون اومده باشه
سلام بچه ها خوبین؟
این روزا واقعا با یک سبک زندگی جدید و جامعه ی جدید آشنا شدم .
صبح ساعت ۷ می رم مدرسه ۲:۳۰ از مدرسه می رسم پانسیون و تا ساعت ۱۱ شب اونجا هستم گاهی هم ممکنه یکم بیشتر بمونم وقتی می رسم خونه یه سر به اینترنت می زنم( اینستامو حذف کردم ولی) .ممکنه مثه فردا صبح مجبور شم از ساعت ۴ بیدار شم و درس بخونم
امیدوارم که نتیجه بده و تلاشم بیهوده نباشه.
ناهار و شام و صبحونه(روزای تعطیل ) رو تو پانسیون می خورم . البته تصمیم گرفتم ناهارم رو روزای مدرسه تو مدرسه بخورم .
جالبه که دیگه سرکشی و تک روی و . رو گذاشتم کنار و بهتر با همسن هام ارتباط برقرار می کنم چون من توی مدرسه پانسیون و (برای خواب) خونه زندگی می کنم . با ۳ محیط متفاوت .
سلام به همه ی شما دوستان خوب و عزیزم مخصوصا عسل جوون آقای لاورمن ریوسا جون و آقا میلاد امروز چند تا تصویر براتون می زارم از قسمت ویژه فوتبالیستها که به تازگی ساخته شده و فقط فعلا داخل یوتوپ میشه دید و هنوز همه جا پخش نشده امیدوارم زودتر پخش بشه و ما هم ببینیم
های گایز!
حالتون چطوره؟اومدم یه سلامی بعد از این همه مدت که پست نزاشتم،بکنم
بنده همون ادمین ریوسا هستم که به خاطر یه بی توجهی که می خواستم نام کاربریم رو ویرایش کنم،همه ی
پست هام پاک شد و هر کاری کردم نتونستم دوباره تا به امروز بیام تو پنل.
از این که سایت خیلی کم کار شده از طرف همه ی ادمین ها عذر می خوام چون
می دونم اونا هم الان درگیر درس و دانشگاه هستند،به هر حال به قول ژاپنی ها گومن:)
راستی،بنده از این به بعد با رمان(#رویایی_به رنگ_عسل)در خدمتتونم که بزودی پارت هاش
رو توی سایت آپ می کنم
فعلا^^
سلام به همگی امیدوارم خوب باشید فردا تولد عسل جون مدیر اصلی این سایت که این سایت رو برای ما بوجود اورد تا سوباسا هیچ وقت فراموش نشه عسل برای این سایت خیلی زحمت کشید من از اولش شاهد همه چیز بودم ولی الان درساش خیلی زیاده و باید به درساش برسه ما سعی میکنیم جای خالیش رو پر کنیم تا این سایت مثل این چند سال محکم و پا بر جا بمونه . زمانی که فوتبالیستها پخش شد خیلی ها وبلاگ درست کردم برای این انیمیشن ولی فکر کنم فقط سایت ما پا بر جا موند و امیدوارم همیشه پا بر جا بمونه تو همین پست از طرف همه تولد عسل جوون رو بهش تبریک میگم
تولدت مبارک عزیزم انشالله تو درس و زندگیت همیشه موفق باشی
سلام به همه دوستان و کاربران گرامی می خواستم ۲۸ دی پاه تولد عسل جوون رو بهش تبریک بگم کسی که این سایت رو راه انداخت تا ما همیشه به یاد سوباسا و دیگر بازیکنان کارتون فوتبالیستها باشیم
تولدت مبارک عسل جوون امیدوارم همیشه تو درس و زندگیت موفق باشی
مثل همیشه بهترین خوابش را می دید. خوابی که مدت ها بود شب به شب برایش
تکرار می شد، خوابی که تنها آرزویش در زندگی به وقوع پیوستن آن بود. عجیب
آن خواب در قلبش سحری جادویی به نام امید به وجود آورده بود که شده بود تنها
دلخوشی شب های تنهاییش و مسکن روز های تکراریش
چه می شد که او هم یکی از میلیون نفری بود که در آن استادیوم بزرگ که برایش
همچون بهشتی بی نظیر بود باشد؟ چه می شد که با صدایی رسا همچون باقی
تماشاچیان کسی را تشویق کند که چندین سال افکار دخترانه اش را به طرز
عجیبی درگیر خود کرده بود؟ چرا نباید رویایی به این زیبایی روزی به وقوع می پیوست
و آرامش می کرد؟.هلهله ای از شادی تماشاچیان، فضای استادیوم را پر کرده بود. این شادی غیرقابل وصف
در خصوص برد تیمی بود که پیروزی آن اهمیت بالایی برای پهناورترین قاره کره خاکی
^آسیا^ داشت. در میان هیاهوی مردم و هواداران، چشم های خرمایی دخترک تنها به یک
نفر دوخته شده بود. پسری جذاب و خوش اندام که بهترین روزگار خود شده بود و نامش
شاهکار همیشگی رومه ها و اخبار در گوشه و کنار این جهان بزرگ بود. پسری که با
چشمانی به رنگ سیاهی شب و قلبی مهربان که آکنده از هر کینه و بدی بود، با لبخند
دلگرم کننده ای سعی در جواب دادن به محبت های بی دریغ هوادارانش که تمامی نداشتند
داشت، پسری که به راحتی طلوع خورشید با هم تیمی های خود ارتباط برقرار می کرد و
همانند پرنده ای در حال پرواز، با بهترین رفیقش که از ابتدای زندگی تا به امروز موجب
پیشرفت و ترقی او شده بود، در چمن هایی که لمس آن ها برایش لذت بخش تر از هر
چیز دیگری بود، بازی می کرد و گل می کاشت
و حال، پس از اتمام بازی سرنوشت سازی که باعث و بانی اش تنها ^او^ بود،
به دختری نگاه می کرد که با چشمانی درخشان که هاله ای از اشک در آن جمع شده بود
او را پی در پی و با شجاعت صدا می زد.
دختریکه پوشش و زبانش نشان از اصالتی کاملا متفاوت با ژاپن می داد و شیرین تر
از هر کس دیگری او را به زبان انگلیسی تشویق می کرد. سوباسا لبخندی از روی رضایت
به چهره ی پر از هیجان دختر زد و همین لبخند موجب زبان گشودن دختر شد و او را
وادار به زدن حرفی غیر از تشویق کرد:
-سوبا، منمنسوباسا با حالتی کنجکاوانه به چشمان امیدوارکننده دختر خیره شد و
در انتظار ادامه ی سخنش بود که دستی بر روی شانه اش نشست:
×پسر! وقت مصاحبه با خبرنگاراست، بیا بریم.
سوبا سرش را به نشان تاکید تکان داد:باشه، بریم.
و بی آنکه فرصتی به دختر بدهد، به سمت دوربین ها و میکروفون هایی رفت که
بی صبرانه انتظارش را می کشیدند.
سلام بچه ها
۶ سال پیش همین موقع من یک دختر بچه ی ۱۲ ساله بودم که یک وبلاگ توی بلاگفا درست کردم به اسم هواداران سوباسا . چون خیلی ناشی بودم ۶ ماه بعد وب رو گم کردم . بعد وب رو توی آوابلاگ درست کردم . حتی بعدا مدیریت آوابلاگ زحمت کشید که همون ۱۹ بهمن تاربخش رو ثبت کرد . اینو امروز فهمیدم که جزو متولدین امروز آوردش
حدود سال ۹۳ اینا بود که نیکا جون وارد وب شد از اون موقع وب رو به آینده ی روشن تری حرکت کرد و الان هم کادر اصلی مدیریت سایت منو نیکا جون هستیم . نیکا جون برعکس من که شدیدا لجباز بودم و اوایل خیلی قوانین افراطی گذاشته بودم سایت تعدیل کرد و آرامش زیادی داشت و داره .
بعد ها افراد دیگری مثل آقای هاشمی ، آقا میلاد،آقای لاورمن ، نادیا جون ، فاطمه جون و دوستان دیگری اومدن که تک تکشون باعث پیشرفت چشمگیری برای سایت شدند .
نیکا جون همیشه دوست عزیز و قدیمی من بوده و هست و همیشه از طریق واتز آپ یا تلگرام یا اینستا یا . با هم در ارتباط بودیم و هستیم . مدیر دیگر سایت نیکا جون هستن و خیلی خیلی برای سایت زحمت کشیدند .
آقای هاشمی (سایت فتوپویا) هر لحظه که به مانعی برخوردیم کمکمون کردند و کمکمون می کنند و جالبه که بدونید برنامه نویسی قالب وب رو ایشون انجام دادند .
آقای لاورمن هم توی آپارات ما فعال هستند و درواقع کانال آپارات رو ایشون آپدیت می کنند . حتی بیشتر از خودم پست می زارند در کانال آپارت
آقا میلاد هم همیشه توی تمام مشکلات سایت کم می کنند و هوای سایت رو دارند .
فاطمه جون دوست عزیز و مهربون ما هم همیشه تلاش می کنند که سایت رو زنده نگه داره و خیلی به سایت کمک می کنن .
نادیا جون رو چند ساله که توی وب ندیدیم ولی هنوز فراموشش نکردیم با اینکه دیگه به وبلاگ هاش سر نمی زنه و هیچ شماره ای هم ازش نداریم و هیچ وقت فراموش نمی کنیمش
واقعیتش نحوه ی مدیریت وب رو از یه سایتی اگه اشتباه نکنم دنیای انیمه (اسمش دقیق یادم نیست ) الهام گرفتم
تا سال ۲۰۱۸ ما اعتبار جهانی نداشتیم .
اواخر ۲۰۱۸ بود که من با آقای تاکاهاشی چت کردم و از سایت های معتبر خارجی اعلام شد که وب هواداران سوباسا منتخب ۲۰۱۸ هست .
ما به خاطر افراد خارجی به دو زبان می نوشتیم و دامنه رو دات کام کردیم . اما به دلیل اشتباه من تو ورود اطلاعات دامنه دات کام (شماره تلفن یکی دیگه بود و قضیش طولانیه) دامنه رو تمدید نکردیم .
از اون موقع اغلب خوانندگان خارجی از سایت ما کم شدند . ولی موضوعی اثبات می کنه که هنوز کاربران خارجی زیادی تو سایت هستند وجود اسپم ها و تبلیغات به زبان های مختلف در صندوق پیام هست با اینکه اسپم هستند اما این قضیه رو مشخص می کنند . نویسندگان وب کاملا این موضوع رو درک می کنند .
اواسط به پیشنهاد آقای لاورمن کانال آپارات زدیم و بعد ها پیج اینستا .
یکی دوسال پیش هم یکی دو نفر شیطنت کردند (خارج از کادر نویسندگان و مدیریت بودند و بعد از شناسایی هویتشون فهمیدیم غریبه بودند و صرفا جهت شیطنت خرابکاری کرده بودند .)اما خوشبختانه آقای هاشمی (مدیر سایت فتوپویا)به موقع وارد عمل شدند . همچنین آقا میلاد هم کمک های زیادی برای حل این مشکل کردند .
ولی به طور کلی سالی که می خواستم امتحان تیزهوشان و نمونه بدم(نهم ) فعالیت شخص من کم شد(البته این کارم نتیجه دادو هر دو رو قبول شدم) و امسال که دوازدهم هستم هم فعالیتم کم تر شده چون کنکور دارم و هم مدرسه می رم و هم پانسیون مطالعاتی .
بقیه ی دوستان هم یا مشغول تحصیل اند یا اینکه درسشون رو تموم کردند و مشغول کار هستند .
کلا قصه ی طولانی ای رو تا اینجا طی کرده .
داستانی که از ۱۲ سالگی من شروع شده تا ۱۸ سالگیم و ادامه داره .
در ضمن پست ها و داستان های انگلیسی بعد کنکور من ادامه داره .
خودم رو موضف می دونم به عنوان یکی از مدیر های وبی که منتخب ۲۰۱۸ شده . و زمانی بازدید های زیادی داشت که این اطلاع رسانی رو انجام بدم .
شایعه یا واقعیت ویروس کرونا وارد ایران شده
من خودم توی محیطی هستم که احتمالش از همش بیشتره
من مدرسه و پانسیون می رم و عمومی ترین جاهای ممکن زندگی می کنم . الان هم کرونا بگیرم بیچاره می شم کنکورم به فنا می ره .
همین طور همه ی شما حتما جاهای عمومی زیاد هستید
یکی سر کار یکی مدرسه یکی دانشگاه و یکی دیگه .
واقعا عجب وضعی شده چون هیچ جوری نمی شه جلوی ابتلا به ویروس رو گرفت
تو این پست راه هایی که پیشنهاد می کنید رو باهم به اشتراک بزارید من هم کامنت های این پست رو باز می زارم که بتونید باهم چت کنید
فقط توهین ممنوعه
نظر خود من مایع ضدعفونی کنندست ولی باز هم جواب نمی ده
نظر شما چیه؟
سوباسا اوزارا
گروه خونی :A مثبت یا منفیش رو نمی دونم . من خودم A منفی هستم راستی گروه خونی شما چیه؟
تاریخ تولد ۲۸ جولای
قد :۱۷۵ سانتی متر
وزن :۶۴ کیلوگرم
جنسیت :مرد
محل تولد:ژاپن
محل زندگی:اسپانیا
شغل:فوتبالیست (سوباسا وقتی بزرگ می شه به یک سلییریتی اینترنشنال تبدیل می شه). کاپیتان تیم ملی ژاپن و بازیکن بارسلونا هست سوباسا.
سانایی اوزارا (همسر سوباسا )
تاریخ تولد:۱۱ آپریل
سن در آخرین مانگا:۲۹ سال
گروه خونی:Aسلام دوستان عزیزم.
سال ۹۸ واقعا سال سختی بود و کرونا سخت ترش کرد .
امیدوارم که سال ۹۹ مثه سال ۹۸ نباشه و پر از اتفاقات خوب باشه .
برای همگی در سال ۹۹ اول سلامتی بعد موفقیت آرزومندم .
امیدوارم که در این سال تک تک آرزوهاتون برآورده بشه .
حتما مراقب خودتون باشید و عید دیدنی لطفا نرید چون کرونا واقعا ویروسی هست که سریع انتقال پیدا می کنه .
با تشکر
مدیریت هواداران سوباسا . مدیر ۱ عسل باسا
درباره این سایت